بزرگان جهان درباره اشو زرتشت چه می گویند
نوشته شده توسط : r.u

·         جنبه اخلاقی آیین زرتشت عالی تر و شگفت انگیز تر از جنبه الهی آن است. ویل دورانت

·         زرتشت نخستین کسی است که در پیکار نیکی و بدی ،اخلاق را در عبارات حکمت عقلی بیان کرد. نیچه

·         انسان، مطابق با تعلیمات زرتشت ،سرباز پیاده ی شطرنج نیست که در جنگ جهانگیر دایمی ، بدون اراده ی خود در حرکت باشد. بلکه آزادی اراده دارد. ویل دورانت

·         چیزی که در تاریخ ایران بیش از هر چیز دیگر جالب است روح معنوی ایرانیان را در زندگی اجتماعی مجسم می کند.طرز تعلیم و تربیت آنها بوده است .این تعلیمات از طفولیت در روح جوانان ایران منشا احساسات نیک گردیده و آنها را در هر کار در شاهراه راستی و ترقی سوق می داده و جامعه ی صحیح و سالمی تربیت می کرده که افراد آن در آتیه به آسانی می توانستند خدمات شایان توجه به میهن و ملت خود نمایند . آدلف راپ. ( داریوش بزرگ از این نمونه هاست)

·         پارسیان بچه های خود را به مدرسه می فرستند تا راستگویی را فرا گیرند همچنان که ما بچه هایمان را می فرستیم که خواندن و نوشتن را یاد بگیرند. گزنفون

دکتر ویت نی

·         مذهب زرتشتی در یکی از اقوام برتر کره ارض متنعم شده است. آنکس که از حیث مراتب فیلسوفانه و روحانی و جسمانی و پاکی صوری و معنوی دعوی اصالت نجابتش محل توجه است مذهبش زرتشتی است .

پرفسور دکتر گیگر

·         به راستی هیچ قومی از اقوام باستانی خاور زمین قدرت حفظ و صحت کیش خویش را مانند زرتشتیان نداشته اند و این خود از تاثیر حقیقت این مذهب است که در عین حقیقت بدون نقصانی در اصول باقی مانده است . در همه تفتیشاتی که در طول زندگی کرده ام هیچ آیینی و قومی را مانند زرتشتیان در یکتاپرستی - خداشناسی - آزاد منشی - پاکی و حقیقت ندیده ام . چه خوشبخت است قومی که این آیننشان است .

نيچه- فیلسوف آلمانی

·         زردشت بزرگترين پيامبر هوشمند و تيزهوشي است كه پايه‌هاي گسترده انديشه سازنده و مردميش تاكنون براي باختر، استوارترين ستون زندگي بوده است. انديشه زردشت آموزشهاي بزرگي براي نيك زندگي كردن، نيك در پيوند بودن، نيك‌‌ رفتار داشتن ونيك سخن گفتن و بالاتر از همه، چگونه ارج و ارزش نهي به ديگران است. او هيچگاه در هيچ سخنش از به كاربردن پي‌درپي «راستي و درستي ‌خودداري نكرده وپيوسته همه مردم را بدين سو خوانده است. در سخن زردشت، شكوهي يافت ميشود كه در كمتر سخني ميتوان يافت.

پرفسورهرتسفيلد

·         پشتكار و كوششهاي خستگي‌ناپذير،از فروزه‌هاي درخشان ايرانيان مي‌باشد كه برپايه راستي و درستي استوار شده است كه همه آنها پرتوي از آيين شكوهمند و پرفروغ زردشت است.

پروفسور ميه

·         فروزه‌هاي ايرانيان باستان ستايش آميزند.ولي بايد دانست كه انگيزه ‌آنها،آموزشهاي نيك خواهانه و مردمي، زردشت ميباشد، زردشت از منشي والا برخوردار بود كه توانست بر دل مردم رخنه نمايد وآنها را به سوي خود و آفريدگار مهربان و نيك خواهش بكشاند .

التهيم

·         سروده‌هايي به اين ژرفنايي واستادي و با رواني بي‌همانند دراين دوران تنها از كساني برميآيد كه نيك پرورش يافته باشند و از خانواده و  ‌نژاده‌اي باشند كه از آموزش و پرورش نيك برخوردار باشند. سرودهاي زرتشت از يك مايه بنيادين بينش مندي و ادبي بی مانند بهره‌ور است كه با دوران هند و اروپايي پيوندي ناگسستني دارند. بي پروا ميتوان گفت كه درونمايه گاتها از يك گفتار جهان برين برخوردار است كه به انديشه اين مرد بزرگ رخنه كرده و درآن جاي گرفته است. زرتشت انديشمندي يكتا و بي‌همتا و در شناسايي و روشن‌نگري بسيار برجسته و والا بود. از اين رو پيشواي بي چون وچراي كساني شد كه با ژرف‌بيني و ژرف نگري به جهان نگريستند و پايه‌گزار بينشمندي شدند .

جكسون

·         بودا و كنفوسيوس و سقراط كه جويندگان نور و فروغ و روشنايي بودند. از پايه‌هايي بلند و سركشيده برخوردار بودند، ولي بايد پذيرفت كه زردشت از همه آنها بالاتر و والاتر وارزشمندتر بود. او بي گمان يكي از آموزگاران بزرگ خاور به شمار ميآيد .

گوته

·         دانشمند بلند آوازه آلماني، سخت فريفته گفتار و سروده‌هاي زرتشت بود و اورا مردي بسيار بزرگ و نوشته‌هايش را شكوهمند بازنمود كرده است. گوته، زرتشت را خردمندي به شمار ميآورد كه جهان خرد كمتر همانند اورا به خود ديده است. او در همه جا از كسي نام مي‌برد كه همواره درانديشه خوشبختي و آسايش مردم بوده است و جز راستي و پاكدلي سخن نگفته است .

وتين آمريكايي

·         زردشت از همه نگرها ستودني است، بيگمان مسيح پيرو او بوده واز انديشه او بهره گرفته است. سه سخن رسا و روان و شكوهمند او: پندار نيك –گفتار نيك- كردار نيك، پايه و بنياد همه دينها ست و هيچ خردمندي نتوانسته است چيزي بر آن بيفزايد .

توماس هايد

·         اين نويسنده بزرگ انگليسي درباره زرتشت مي گويد: كه در آن منش او را سخت مي‌ستايد و اورا انديشمندي بزرگ به شمار ميآورد. او مينويسد كه خداوند زرتشت را براي مردم ايران برگزيد، زيرا ايرانيان از يك آگاهي بزرگي درباره خداوند برخوردار بودند. اين مردم با خرد، سزاوار مرد خردمندي چون زردشت بودند .

هومباخ

·         درگاتها اين سروده‌ي باشكوه زردشت، يك آفريدگار يافت ميشود كه اهورامزداي نيك خواه و خيرانديش است. آموزش هاي او برترين آموزشهاي نيك و برجسته درراه يك زندگي پاك و آراسته و درست و شايسته است كه بازده‌هاي درخشان آن نيك آشكار ميباشد . اورا ميتوان يك استاد مهر و پاكدلي خواند كه جز درراه راستي و درستي گام ننهاد و از اهورامزدا جز خوشبختي مردمان روي زمين را نخواست.

پرفسور جان هینلز

·         دین زرتشت را باید نخستین دین آزادی انسانها و حقوق بشر در جهان خواند .

پرفسور هانري ماسه - رنه گروسه

·         زرتشت اولين شخصي است که پايه هاي يکتا پرستي را در جهان بنيان نهاد .

دکتر هاگ

·         زرتشتیان مقام زن و مرد را برابر دانسته اند . رسومات دینی زنان و مردان برابر است . مراسم تدفین مردگان برای زن و مرد فرقی ندارد .

خانم فرانسیس پاورکاب

·         من شگفت دارم از این که اگر زرتشت در هزاران سال پیش از میلاد در شرایطی که هیچ قانونی برای بشریت وجود نداشت ظهور نمی کرد و چنین آموزه هایی را برای ما به جای گذاشته که پس از هزاران سال بدون کوچکترین ناهمگون نبودن با شرایط امروز و همچنان پایه های انسانیت بشر را شکل میدهد اگر وی نیامده بود به راستی امروزه جامعه بشریت چه حالی داشت و در چه شکلی زندگی میکرد .

رابيندرانات تاگور

·        
          ايرانيان به موجب تعاليم مذهبي زرتشت معتقد بودند كه بايد در ترقي و كمال جهان مادي كوشيد و               از آسايش و سعادت جهان بهره مند شد

 

روژه گارودي

·         بينش تازه زرتشت درباره خدا، تنها از خداي مادي و دنيوي به خداي معنوي و اخلاقي رسيدن نبود، بلكه رد و طرد همه گونه شناخت خدا بر قياس بشري و شكل آدمي‌بود.

جمشيد كاووس كاتراك

·         ملت زرتشتي در عصر اوستا شامل زنان و مرداني بود كه در محيط متمدن پرورش يافته بودند. اندرز فيلسوفانه اشوزرتشت به مردان و زنان بنا بر سرودهاي گات ها، وجود زنان باهوش و با استعدادي را در عصر طلايي شاهنشاهي زرتشتي به ثبوت مي‌رساند.

روژه گارودي

پيرو زرتشت كسي است كه هر  بامداد از خود مي‌پرسد: من امروز براي آنكه جهان بهتر و زيباتر شود چه بايد بكنم؟

 

(صادقانه با زرتشت)

این فصل چنانچه از نام آن پیداست،بحث در پیرامون سخنان و اندیشه های زرتشت و دین زرتشتی ست.اما برای دست یابی به این مقصود راه همواری در پیش نیست. در واقع آنچه که تحقیق درباره آموزهای زرتشت را دشوار ساخته تحریف و تحقیر این آیین از سوی موبدان دولتی و منفعت طلبان درباری در طول دوره های متمادی بوده که در فاصله چند نسل تا امپراطوری ساسانیان، کیشی دیگر آفریدند.تاجایی که از تفکرات و اخلاقیات زرتشت فرسنگ ها دور بود. روح لطیف و آرامش طلب زرتشت که هیچ گاه در پی تحمیل اندیشه اش با جنگ و خشنونت نبوده است در سراسر گاتها چون ستاره ای درخشان و طناز جلوه می نماید.اما همین سخنان و آیین صلح طلبانه زرتشت نیز متحمل دگردیسی اجباری تاریخ می شود. عوامل و رویداد هایی کمر به منحط کردن این مرام می بندند که در این خصوص در بخش نخست سعی کرده ایم به صورت خلاصه این عوامل و وقایع تاریخی را آنگونه که در محکمه تعقل و وجدان انسان مورد پسند باشد تشریح نمایم.بحث من در این مطلب تبلیغ و ترویج منشی خاص نیست.آنچه هویدا است به عهده قضاوت منصفانه مخاطب است تا اندیشه ناب و واقعی زرتشت را در هاله ای از موهومات و خرافات باز شناسد و آن را ارج نهد که مطمئنا هدف من نیز چیزی غیر از این نیست.در اینجا کاوشی در اندیشه های پیام آور ایرانی، زرتشت صورت می گیرد و فاصله این نگرش با آنچه که بعد ها تحت تاثیر موقعیت اجتماعی و سیاسی به نام دین زرتشتی نام گرفته نشان داده میشود.فاصله ای که در طول اعصار متمادی قسمت های ناب تفکر اهورایی را در زیرِ آواری از ابداعات و ابهامات مدفون کرد و باعث آن شد تا امروزه تفسیری غیر از آنچه که بوده از این مسلک داشته باشند.این آیین به خاطر تلفیق آن با سیاست درباری و فساد دستگاه دینی مغ ها کاملا تضعیف شده. که نه به نفع زرتشت بوده نه هواداران او.

·         نظریه زرتشت بازگشت به اصالت وجود بود چیزی که بسیاری از مکاتب و ادیان سر منشا زندگی خویش قرار دادند که در دوره بلوغ فکری و مدرنیته در اروپا مکاتب اُمانیستها و اگزیستانسیالیستها و جهان وطنی و تفاهم فرهنگی زیر یک چتر وسیع در کنار هم از طریق آیین های زرتشت و حقوق بشر کورش به این مرحله ی والا رسیدند.

·         سخن زرتشت پیامی که، فلسفه نیست،پند نیست،گفتگو از بهشت و جهنم نیست،در قهر و غضب نیست ، مهربانی نیست، بلکه زندگی ست، آزادی بشر است، کار هست ،مسئولیت فردی، زندگی خوش ِدنیایی در سایه نظام شهریاری مردمی و ملی و جهانیست.

·         در دوره باستان، زرتشت را می توان نخستین کسی دانست که فرضیه ی دموکراسی و اختیار آدمی را زمزمه کرده است. و در گاتها می فرماید: اینک گوش فرا دارید و سخنان مرا بشنوید ای کسانی که برای شنیدن اینجا آمده اید...مرد و زن بایستی خود اینچنین با رایزنی خویش و اندیشه ،راه خود را برگزینند و این است آموزهایم.

·         زرتشت یک اصلاح طلب و یک پیامبر ساده که فقط ابلاغ خبر کند،نیست. او به ژرفا می نگریست به شایست و ناشایست ظاهری کاری نداشت،این را به خودِ فرد می سپرد،او به انسانیت می نگریست. در نظام فکری وی بشر از یک هویت درست و اصیل تاریخی برخوردار بود.

·         طبق آیین زرتشتی،آدمی مانند سایر جانداران یک دستگاه مکانیکی بی اراده نیست.بلکه یک وجود استثنایی ست و دارای آزادی اراده است. چون وی دارای آزادی اراده است باید از این آزادی به نحو صحیح استفاده کند.مثلا کسی که از آزادی اراده برای تجاوز و تعدی به حقوق دیگران استفاده می کنند  یا کسانی از آزادی اراده به زیان خود استفاده می کنند،از آزادی اراده سوءاستفاده کرده و شخصیت انسانی را لطمه زده.

در این مسلک،انسان  خود ناجی خویش است و هیچ قدرتی غیر از تلاش های خود انسان قادر نیست او را از گرداب فلاکت و استثمار بیرون آورد. به کمک آزادی اراده،انسان قادر می گردد پیکاری از درون برضد

·      سرشت تیره و تار نماید و پیکاری هم از بیرون علیه موانعی که در راه زندگی سعادتمندانه ی او به وجود می آید بنا کند.

·         زرتشت و خصوصا مزدک را می توان به عنوان نخستین سوسیالیست های تاریخ بشر دانست که بیش از هر چیز خواستار عدالت اجتماعی و تساوی حقوق طبیعی توده در نظام اَشا (راستی) بودند.

·         روز تولد ایشان ششم فرودین است که این روز هزاران سال است که در ایران گرامی داشته       میشود

درگذشت زرتشت بزرگ به تاریخ پنجم دی ماه برابر با روز خور از ماه دی می باشد . تاریخ نگاران نوشته اند زرتشت پس از هفتاد و هفت سال از عمر خویش که بیشتر آن را برای هدایت و دادن خرد و آگاهی به مردمان صرف نموده بود روزی در آتشکده شهر بلخ مشغول عبادت بوده است . گشتاسب شاه کیانی و پسرش اسپندیار که از حامیان بزرگ وی بودند نیز برای رسیدگی به شهرهای دیگر از بلخ خارج می شوند و ارجاسب که دشمن دیرینه زرتشت و ایرانیان بود از این هنگام بهره برد و توربراتور فرمانده سپاه خود را با لشگری بسیار راهی بلخ که جزوی از ایران بود کرد . لشگر تورانی که همان ترکستان امروزی است دروازه های شهر بلخ را با تمام دلاوری ها مردم در هم شکستند و هنگامی که زرتشت با لهراسب و گروهی دیگر از یارانش مشغول عبادت به درگاه اهورامزدا بودند توسط سپاه ترکهای تورانی کشته می شود .

 

تغییر و ترس

*تغییر

 زمانی پیشرفت میکنیم که تغییر کنیم. ز 

همه از تغییر می ترسند،چون به پیشرفتش فکر نمی کنند، بلکه به این فکر می کنند که استقلال خود را در مقابل منتقد از دست میدهند.کسانی که عقیده ای را سرهم کرده و از کودکی تزریق کردند یا خود آن را انتخاب کرده.بیشتر نمود دارد. بیهوده می خواهد از عقیده ای که به زور وارد مغزش شده را حفظ کند. حتی اگر بداند که اشتباه است یا بداند و از واقعیت فراری باشد.تا از دید خود استقلال خود را داشته باشد.در صورتی که استقلال فرد، یا غرور شخص، ربطی به عقیده اش نباید داشته باشد. عقیده مثل دریایی است که می تواند به صورت نرم تغییر کند.چون انسان با تغییر زنده است. و اگر آن شخص باز حتی اگر خود نیز با تفکر و خرد به عقیده ای برسد باز نباید استقلال خود را در پس عقیده خود بداند. استقلال و هویت وغرور به شخصیت یک فرد بستگی دارد.نه عقیده فرد. زپ م

برده                                              

برده کسی ست که هدف دیگری را به معرفی اجرا در آورد، افلاطون)

جهت رشد باید تا اندازه ای مشخص باشد ولی انتخاب جهت و خصوصیت آن خیلی اهمیت دارد.      تفسیر:ز 

این انتخاب باید نزد خودِ شخص باشد، نه اینکه جهت انتخاب را با فلان دین با ظاهر دموکراتیک ولی در ریشه توسل به زور آن را به آن سمت ببریم.مثل حرف خانم ز.ر که می گوید: با حجاب سرکوبگرانه مخالفم.)  می بینید؟ به صورت کاملا دموکراتیک گفت، ولی ریشه آن همان حجاب اجباریست. یعنی زوریست. تمامی اختیارات انسان باید شخص را به انتخابی ناب از دید خودش، نسبتِ به همه چیز (خود،اجتماع،فرهنگ) رهنمون کند.البته من با انتخاب نیز مشکل دارم،راه یا رشد، انتخابی نیست، بلکه ساختنی است.  زپ م

 

 

*ترس 

 زمانی می ترسیم که امنیت نداشته باشیم. و وقتی امنیت نداریم، اعتماد به نفس نداریم، زمانی می توانیم امنیت برای خود بسازیم؛ (توجه کنید که امنیت را برای خودت باید بسازی.در کنار آن باید کمک دیگران را نیز همراه داشته باشی).پس زمانی می توانیم امنیت برای خود بسازیم که از اعتماد به نفس خود استفاده کنیم. این اعتماد به نفس زمانی که می ترسیم،با پناه بردن به خدا تامین نمی شود. چون با اینکه به آرامشی به قول خودمان میرسیم. هنوز انگار درونمان خالی ست. اتکا به خودت. به خدا کاری ندارم که ایمان دارید یا نه، اما مهمتر از خدا. خودیابی در وجود است. نمی دانم وقتی کسی به خودشناسی یا خود یابی نرسیده چطور خدا را حس می کند و ایمان دارد؟خدا در مقابل ترس و استرس مثل قرصی یا موادی برای معتاد می ما نند که موقتی ست.اما با خودیابی میتوانی به اعتماد به نفس همیشگی برسی.ضمنا خودیابی با خودشناسی تفاوت دارد.                                                          به خودت برس، به اصل خویش، از درون، از ریشه،. تنهایی بهترین همخانه توست.زپ م

زمانی میتوانی به تنهایی  خود  اعتماد کنی که پندار نیک در آن خانه دارد.

 


onLoad="window.alert('Hello, and welcome to saideh.com & oshagheiran.com');" onLoad="window.alert('Hello, and welcome to saideh.com & oshagheiran.com');"

:: موضوعات مرتبط: صادقانه با زرتشت , ,
:: بازدید از این مطلب : 747
|
امتیاز مطلب : 183
|
تعداد امتیازدهندگان : 60
|
مجموع امتیاز : 60
تاریخ انتشار : 14 شهريور 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: